شیطان پرستی یا فراماسونری ( قسمت دوم )
ادامه قسمت اول
نحوهء اوج گيری فراماسونری
همان گونه که دیدیم، منشاء فراماسونری به زمان مصر باستان و فراعنه باز می گردد. سؤالی که مطرح می شود این است که چگونه این تعاليم به آمریکا و اروپای این دوران راه پيدا کرد و چگونه اوج گرفت؟
با مرور در سير فراماسونری خواهيم دید که عامل گسترش، بنی اسرائيل بوده است. ترتيب وقایعی که به اوج گيری فراماسونری منجر شدند، عبارتند از :
1 - افول قدرت مصر و نابود شدن فرعون با خواست خداوند متعال و به دنبال رسالت حضرت موسی (ع) .
2 - مهاجرت بنی اسرائيل از مصر به فرمان خدا به همراه حضرت موسی (ع) و ساکن شدن آنان در صحرای سينا .
3 - گوساله پرستی بنی اسرائيل و سپس بازگشت مجدد به دین خدا = به دنبال تأخير چند روزهء حضرت موسی (ع)که برای دریافت پيام خدا، به کوه طور رفته بودند، بنی اسرائيل شروع به پرستش گوسالهء سامری کردند و حضرت موسی پس از بازگشت، این گوساله را از بين بردند و بنی اسرائيل دوباره خداپرست شدند .
4 - پس از درگذشت حضرت موسی (ع) پيامبران دیگری نيز به سمت قوم بنی اسرائيل فرستاده شدند که هيچکدام قدرت حضرت موسی (ع) را نداشتند، در نتيجه قوم بنی اسرائيل به تدریج شروع به ترویج تعاليم ماسونی مصری کردند. در واقع عده ای از آنان قبلاً این تعاليم را در مصر فراگرفته بودند .
5 - ترویج تعاليم ماسونی در بين بنی اسرائيل و اضافه شدن تعاليم شرک آميز فلسطينيان باستان (نه اعراب فلسطينی( به تعاليم مصری و شکل گيری تعاليم مختلط با نام کابالا (Cabbalah=Qabalah=Kabbalah )
6 - حکومت حضرت داوود(ع) و حضرت سليمان(ع) در اوج قدرت بنی اسرایيل و توقيف وسایل جادوگری توسط حضرت سليمان (ع) .
7 - وفات حضرت سليمان(ع) و بازپس گيری وسایل جادوگری از سوی جادوگران و تهمت جادوگری به حضرت سليمان(ع) از جانب مردم بنی اسرایيل .
8 – ادامهء ترویج کابالا (Qabalah) توسط جادوگران و کاهنان معابد .
9 - تسخير اورشليم به دست روميان = به این ترتيب بنی اسرائيل توانائی حکومت بر خود را از دست دادند و تحت سلطهء روميان درآمدند.
10 - ظهور حضرت عيسی(ع) و آزار رساندن یهودیان به ایشان.
11 - ظهور حضرت محمد(ص)که ایشان هم از آزار بنی اسرائيل در امان نبودند.
12 - فتح اورشليم به دست ایرانيان که درزمان رسالت حضرت محمد(ص) اتفاق افتاد.
13 - باز پس گيری اورشيلم توسط روميان.
14 - فتح اورشليم به دست مسلمانان . ازآن پس نام آن شهربه ((بيت المقدس))تغيير یافت .
15 - جنگ های صليبی و رد و بدل شدن بيت المقدس بين مسلمانان و صليبيان.
16 - در پی اشغال قدس توسط صليبيان، بسياری از شواليه ها و سربازان در قدس ساکن شدند . عده ای از این شواليه ها ، مأمور نگهبانی از معابد مخصوصآً معبد موسوم به معبد سليمان شدند که اینان شواليه های معبد ناميده می شدند . در نتيجهء این مجاورت و نزدیکی شواليه ها با کاهنان یهودی معبد موسوم به معبد سليمان ، آنان به تدریج تعاليم ماسونی را از یهود یاد گرفتند .
17 - بازپس گيری بيت المقدس توسط مسلمانان وفرار صليبيان و شواليه های معبد به اروپا .
18 - با فرارشواليه های معبد،تعاليم ماسونی کابالا توسط همين شواليه ها به اروپا راه یافت.
19 - به دليل ماهيت شيطانی تعاليم کابالا و مغایرت آنها با تعاليم کليسا ، واتيکان در صدد مجازات و مقابله با شواليه های معبد برآمد و بسياری از آنها را اعدام کرد .
20 - مهاجرت شواليه ها به اسکاتلند( درآن زمان پادشاه اسکاتلند از واتيکان تبعيت نمی کرد) و شروع ساخت اولين لژ فراماسونری که امروزه نيز به فعاليت خود ادامه می دهد و از جمله ((لژ کهن اسکاتلند یا وال بيلدرز ((مخفی در اروپا با نام لژ قویترین و مهمترین لژها در اروپای امروز نيز می باشد .
21 - آغاز فعاليت رسمی ماسون ها در اروپا با ساختن لژهای متعدد در قرن ١٨ . با کم رنگ شدن نقش و قدرت مذهب در قرن ١٨ فراماسونها فعاليت رسمی خود را آغاز کردند. به تدریج با کاهش سختگيری واتيکان و توسعهء پروتستانيسم در اروپا ، فراماسون ها فعاليت خود را افزایش داده و لژهای زیادی را در سراسر اروپا ساختند ، البته تمام آداب و رسوم فراماسونها کماکان مخفی و پنهانی صورت می گرفت. زیرا تفکر اکثر مردم اروپا در آن زمان مذهبی بود و در صورت علنی شدن عقاید فراماسونری ، حيات این لژها به خطر می افتاد .
22 - با استقلال آمریکا در سال ١٧٨٩ ، اولين دولت با ارکان ماسونی شکل گرفت .
23 - تأسيس سازمان ملل متحد با آرمانهای ماسونی در سال 1945 میلادی .
24 - شکل گيری اسرائيل در سال ١٩۴٨ به عنوان آخرین بازوی اجرایی فراماسونری.
25 - در سير تاریخی فراماسونری و روند پيشبرد اهداف ، به سال ٢٠٠۶ می رسيم . جنگ با حزب الله در سال ٢٠٠۶ برای رسيدن به چند هدف مهم انجام شد = تشکيل حکومت نيل تا فرات سليمان و استارت برای پروژه های (Apocalypse = آخرالزمان ، و = Armageddon جنگی که صهيونيست ها ادعا می کنند جنگ آخرالزمان است ) خوشبختانه این پروژه ها موقتاً ناتمام مانده است .
26 - و اقدام اخير، کشمکش لفظی با ایران . چرا که ایران بزرگترین دشمن فراماسونری در جهان است . در حال حاضر در تمامی کشورهای جهان ، یا قدرت در دست ماسون هاست و یا آن کشور تحت تأثير کشورهای ماسونی است. برای مثال در کشورهای همسایه ، کشور ترکيه دارای لژهای ماسونی است و کشور عربستان هم که عاری از لژ است ، تحت تاثير آمریکا و اسرایيل (دولتهای با ارکان ماسونی) می باشد.
27 - … و الله العالم .
عقاید فراماسونری
گروه های مختلف ماسونی بعضاً فلسفهء عقيدتی متفاوتی دارند ، اما با این حال در لابه لای عقایدشان ، می توان مشترکات فراوانی نيز یافت. نکتهء مهمی که وجود دارد این است که فلسفهء وجودی بسياری از عقاید ماسونی به طور کامل شناخته نشده است ، اما این به معنای عدم وجود این اعتقادات نيست. برای مثال شواهد فراوانی وجود دارد که نشان می دهد اکثر گروه های ماسونی ، شيطان را تقدیس می کنند . از جمله ، اذعان خود آنها به تقدیس لوسيفر (یکی از نام های شيطان) و یا استفاده از علایم بیشماری که اکثر آنها توسط گروه های شيطان پرست نيز استفاده می شوند ، با این اوصاف ما می توانيم بفهميم که ماسون ها شيطان پرست نيز هستند. اما هنوز نمی دانيم که چه عاملی آنان را به این تفکر سوق داده است . (البته این نکته تقریباً اثبات شده است که ماسون ها و شيطان پرستان به موجودی به نام ابليس یاشيطان اعتقاد ندارند، بلکه آنها بزرگداشت شيطان را به عنوان نمادی برای مخالفت با ادیان انجام می دهند. در هر صورت ، علت لجاجت بيش از حد آن ها با دین و اصرار افراطی آن ها بر بزرگداشت شيطان به عنوان نماد ضد دینی ، کاملاً روشن نشده است .) نکتهء دیگر این که بسياری از گروه های ماسونی شيطان پرست ، الاهه های ملل باستان را نيز ارج می نهند . از جمله : Isis و Osiris و … که این مطلب کاملاً اثبات شده است. اما ما نمی دانيم که چرا آنان خداوند یکتا را کنار گذاشته و هم شيطان و هم الاهه های متعدد را بزرگ می دارند؟!
با این حال بخشی از عقاید ماسون ها که کاملاً اثبات شده اند ، عبارتند از :
•ادعای روشنی بخش Giver of light)) بودن شيطان (Lucifer) .
• بزرگداشت شيطان و نمادهای شيطانی (Satanism) .
• اعتقاد به اینکه زن و مرد اوليه ، که مقام نيمه خدایی دارند ، خالق نسل کرهء زمين هستند نه خداوند یکتا .
•بزرگداشت الهه های ملل باستان ، مانند ایزس ، لات و … و احترام به عقاید جاهلی ملل باستان . (Paganism)
• اعتقاد قوی به آداب و رسوم مصر باستان که این مطلب کفرآميز و شرک آميز بودن عقاید آنها را توأماً نشان می دهد .
•اعتقاد فراوان به اومانيسم.
• اعتقاد فراوان به ماتریاليسم (ماده گرایی) و عدم اعتقاد به روح و مسایل فرامادی .
• اعتقاد راسخ به سليمان(Solomon) نه به عنوان نبی بلکه به عنوان پادشاه ، جادوگر و ماسون اعظم . نکتهء جالب این که اکثر یهودیان نيز چنين اعتقادی دارند . آیهء ١٠٢ سورهء بقره نيز اشاره به همين مطلب دارد . خداوند نيز در آيه ي ١٠٢ سوره ي بقره درباره ي بني اسراييل مي فرمايد : ((وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَمَا آَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيْاطِينَ آَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ … .
و پيروي کردند از سخناني که شياطين در قلمرو سليمان مي خواندند وهرگز سليمان به خدا کافر نگشت وليكن شياطين کافر شدند و سحر به مردم مي آموختند … .))
کتاب تفسير نمونه دربارهء آيهء ١٠٢ سورهء بقره می نویسد:
از احاديث چنين بر مى آيد که در زمان سليمان پيامبر ، گروهى در کشور او به عمل سحر و جادوگرى پرداختند ، سليمان دستور داد تمام نوشته ها و اوراق آنها را جمع آورى کرده ، در محل مخصوصى نگهدارى کنند . پس از وفات سليمان ، گروهى آنها را بيرون آورده و شروع به اشاعه و تعليم سحر کردند ، بعضى از اين موقعيت استفاده کرده و گفتند : سليمان اصلاً پيامبر نبود، گروهى از بنى اسرائيل هم از آنها تبعيت کردند و سخت به جادوگرى دل بستند ، تا آنجا که دست از تورات نيز برداشتند . هنگامى که پيامبر اعظم (ص) ظهور کرد و ضمن آيات قرآن اعلام نمود سليمان از پيامبران خدا بوده است ، بعضى از احبار و علماى يهود گفتند: از محمد تعجب نمى کنيد که مى گويد سليمان پيامبر است ؟ اين گفتار يهود ، علاوه بر اين که تهمت و افتراى بزرگى نسبت به اين پيامبر الهى محسوب مى شد، لازمه اش تكفير سليمان
(ع) بود . به هر حال اين آيه فصل ديگرى از زشتكاريهاى يهود را معرفى مى کند که پيامبر بزرگ خدا ، سليمان را به سحر و جادوگرى متهم ساختند، مى گويد : آنها از آنچه شياطين در عصرسليمان برمردم مى خواندند،پيروى کردند((واتبعوا ماتتلوا الشياطين على ملك سليمان)) سپس قرآن به دنبال اين سخن اضافه مى کند : سليمان هرگز کافر نشد ((ما کفر سليمان))
او هرگز به سحر توسل نجست ، و از جادوگرى براى پيشبرد اهداف خود استفاده نكرد . ولى شياطين کافر شدند و به مردم تعليم سحر دادند (( ولكن الشياطين کفروا يعلمون الناس السحر ))
• علاقهء افراطی به علوم طبيعی . تعداد زیادی از برندگان جوایز نوبل و دانشمندان علوم طبيعی ، ماسون بوده اند ، مانند: الکساندر فلمينگ کاشف پنی سيلين ، ادوارد جنر کاشف واکسن آبله. در این ميان به نظر می رسد که علاقه و توجه افراطی ماسون ها به علم ، برای پر کردن خلاء ناشی از کنار گذاشتن معنویت انجام می گيرد. البته لازم به ذکر است که در دین اسلام هم تأکيد زیادی بر فراگيری علم و دانش شده است ، اما از مسلمانان خواسته شده تا به صورت معتدل (نه افراط ، نه تفریط) به علم بپردازند و از آن به عنوان ابزاری برای رسيدن به خدا استفاده نمایند. بنابراین در اسلام ، علم هدف نيست بلکه یک وسيله است ، اما در فراماسونری علم خود یک هدف است .
•اعتقاد به قدرت برتر در ماسون صاحب درجه ٣٣ . گروه های ماسونی ٣٣ مرتبه و ٣٣ درجه دارند. شخصی که به درجهء ٣٣ می رسد ، قدرت زیادی داشته و ماسون اعظم ناميده می شود. این شخص بالاترین مقام لژ را در اختيار دارد .
• اعتقاد به ساخت معبد سليمان به عنوان پایتخت عقيدتی در بيت المقدس (Jerusalem) قبل از ظهور ضد مسيح (Antichrist) یا فرعون جدید (New Pharaoh) که منجی شيطانی ماسونهاست .
• اعتقاد به ظهور ضد مسيح (= Artichrist دجال( یا فرعون جدید (New Pharaoh) در ابتدای (دههء اول) قرن ٢١ و شروع حکومت جهانی شيطانی توسط او . (البته ممکن است که Antichrist مورد نظر خود ماسون ها ، لزوماً شخص خاصی نباشد ، بلکه ممکن است Antichrist مورد نظر ماسون ها، خود تشکيلات فراماسونری باشد .)
درهر حال جا داردکه در این قسمت به این نکته اشاره کنيم که گروه هایی مانند فراماسونرها و شيطان پرستان ، از شيطان پرستی به عنوان یک نماد برای مبارزه با ادیان استفاده می کنند. اعضای این گروه ها درواقع هيچ اعتقادقلبی به مسایل فرازمينی مانند خدا ، فرشتگان ، شيطان و … ندارند و معتقدند که تنها ماده وجود خارجی دارد )اعتقاد به ماتریاليسم) اعضاء این گروه ها برای نشان دادن دشمنی خود با مذاهب ، ازنماد (Baphomet)که مربوط به شيطان پرستان باستان است ، استفاده نموده و از آن برای نشان دادن بی اعتقادی خود به عالم آخرت بهره می جویند. البته لازم به ذکر است که فراماسون ها و شيطان پرستان ، خودشان نيز به این مسأله اعتراف کرده اند ، تا آن جا که در بعضی از کتب شيطان پرستان ، مطالب زیر به چشم می خورد
بدین ترتيب نتيجه می شود که اعتقاد و مسلک واقعی ماسون ها و شيطان پرستان ، بی دینی است و آن ها از الاهه های ملل باستان ، بت ها و شيطان ، به عنوان نمادی برای دشمنی با مذاهب و ادیان استفاده می کنند.
ادامه در قسمت سوم